والدین بخوانند

والدین بخوانند

همه ی بچه ها می بایست مستقل بودن را تمرین کنند و همه ی پدر و مادرها باید اجازه ی اینکار را به آنها بدهند. استقلال مثل پرش بلند است باید تند بدوی و بعد بپری. بعضی مواقع موفق نمی شوی، دوباره بر می گردی می دوی و چوب را حایل می کنی و می پری . به عنوان یک والد، وقتی بچه شما می خواهد بپرد تکان می خورید اما نمی توانید به جای او بپرید.


 

والدین بخوانند

“زمان های زیادی در زندگی کودکان وجود دارد که والدین می بایست کنار بایستند، از دیگر افراد بزرگسال بخواهند تا به جای آنها به کودکانشان کمک کنند و یا کودکان را از خود دور کنند تا جوانانی با محبت، فعال، با اخلاق و مستقل بار آیند.

این چهار صفت برای من بیانگر هدف نهایی والدین در سراسر دنیاست. با اینحال، من با پدر و مادر های زیادی صحبت کردم که از شدت علاقه به فرزندانشان تمایل دارند هر کاری برای آنها انجام دهند. به اعتقاد این افراد هر چه بیشتر بتوانند زمان، انرژی، توجه و پول برای فرزندانشان خرج کنند بهتر است” .

آنچه خواندید صحبت های دکتر مایکل تامپسون در مجله ی والدین منتشر شده در کاناداست. وی در ادامه می گوید: ” والدین از من می پرسند چگونه می توانند به فرزندانشان برای غلبه بر ترس و یا مسئولیت پذیر بودن کمک کنند. فرقی نمی کنند چقدر پدر و مادر های با محبتی باشند ب نظر من آنها در این خصوص نمی توانند کمکی به فرزندانشان بکنند.

شاید دوست، عمو و یا دایی کودک بتواند برای او مشوق بهتری در این زمینه باشد. در اینجا یک تناقض وجود دارد: یک مشاور اردوی نوزده ساله – غریبه-   نسبت به پدر یا مادر سی و نه ساله بهتر می تواند بچه را برای منظم کردن کمد لباس هایش متقاعد کند.

در نهایت با کمک  تجزیه و تحلیل ها می توان گفت، چیز های مهمی هستند که والدین با اینکه می خواهند اما نمی توانند برای فرزندان انجام دهند برای اینکه  بچه ها درست تربیت شوند می بایست آنها را راهنمایی کرد و معمولا تا حدی از والدین مستقل و دور نگاه داشت. تنها کسی که می تواند یک دانش آموز را برای موفقیت تحصیلی تربیت کند، معلم است.

والدین بخوانند

همه ی بچه ها می بایست مستقل بودن را تمرین کنند و همه ی پدر و مادرها باید اجازه ی اینکار را به آنها بدهند. استقلال مثل پرش بلند است باید تند بدوی و بعد بپری. بعضی مواقع موفق نمی شوی، دوباره بر می گردی می دوی و چوب را حایل می کنی و می پری . به عنوان یک والد، وقتی بچه شما می خواهد بپرد تکان می خورید اما نمی توانید به جای او بپرید.

بیشتر بخوانید : خطاهای رایج والدین در استفاده از صندلی خودرو کودک

در ذیل  به مواردی از کلیشه های رفتاری والدین اشاره شده است:والدین بخوانند

ما نمی توانیم فرزندانمان را خوشحال کنیم!

ما به صورت بیولوژیکی برنامه ریزی شده ایم تا با کودکانمان همدردی کنیم. زمانی که گریه می کنند با عجله خود را به آنها می رسانیم تا در خطر نباشند. زمانی که ناراحت اند در آغوششان می گیریم.

میخواهیم فرزندانمان را از تمام احساسات  بد محافظت کنیم اما کشمکش و رنج جزیی از زندگی ست و کودکان باید یاد بگیرند چگونه احساسات خود را مدیریت کنند.

کودکان هنگامی که در کنار والدینشان هستند نمی توانند از احساسات خود سر در بیاورند زیرا که تجربیات خود را بسته به نوع عکس العمل والدین، تفسیر و تحلیل می کنند.

در بیرون از خانه و دور از خانواده کودکان راحت تر می توانند بفهمند چه جیزی را دوست دارند، از چه متنفر اند، چه چیز آنها را ناراحت  یا خوشحال می کند، زیرا این تجربیات را خوشان  به تنهایی به دست می آورند.

ما نمی توانیم عزت نفس فرزندانمان را بالا ببریم!والدین بخوانند

بعد از دو دهه ترویج مفهوم عزت نفس، اکنون به جای افزایش اعتماد به نفس شاهد افسردگی و اضطراب در جوانان هستیم.

مشخصا اینکه مرتب به بچه ها بگوییم  ” تو عالی هستی” کمک زیادی به آنها نمی کند و در عوض آنها را به بزرگتر هایشان بد گمان می کند زیرا آنها می بینند که در انجام بعضی کارها مثل بچه های دیگر خوب نیستند.

اعتماد به نفس از مهارت های خودسازی و توانایی تسلط بر وظایف چالش برانگیز سر چشمه می گیرد.

بزرگترین حس موفقیت کودک شما ممکن است از تجربه ی موقعیتی باشد که یکبار در آن شکست خورده، آشفته شده و دوباره به میدان بازگشته است.

ما نمی توانیم برای فرزندانمان دوست انتخاب کنیم و یا روابطشان را مدیریت کنیم!

حتی زمان نوزادی نیز، نوزادان خاصی به شدت  به یکدیگر جذب می شوند. اگر چه که ما به عنوان والدین می توانیم زمان بازی آنها را تعیین کنیم، کودکان به یکدیگر می آموزند چگونه دوست شوند.

به نظر من بهترین دوستی ها همان هایی است که کودک خود دوستش را در مدرسه یا خارج از مدرسه پیدا می کند. ” مامان من یه دوست جدید پیدا کردم!” این جمله  یکی از علامت های استقلال کودک شماست.

شما می توانید از رابطه ی دوستانه ی فرزندتان حمایت کنید، مکانی برای دیدار و بازی با دوستانش در خانه به او بدهید و برای شامشان پیتزا سفارش دهید، اما نمی توانید روابطش را کنترل کنید.

والدین بخوانند:ما نمی توانیم مدیر یا مربی فرزندانمان باشیم!

وقتی فرزندتان یه استعداد را از شما به ارث می برد–در زمینه هایی مثل ورزش، موسیقی، یا ریاضی—منطقی به نظر میرسد که نقش یک مربی را برایش ایفا کنید. مربی تیم کودکان بودن یک چیز است اما تعداد کمی از ئالدین می توانند بدون لطمه به روابط والدین و فرزندی، آنها را تا سطح بالایی در حرفه شان هدایت کنند.

والدین تا همینجا هم اختیارات زیادی در زندگی فرزنداشان دارند  اضافه شدن نقش مربی به این لیست، سلامت روحی فرزندان را به خطر می اندازد. دکتر تامپسون می گوید: هرگز فراموش نمی کنم.

پسری را می شناختم که  در سال آخر  دبیرستان از تیم بسکتبال مدرسه بیرون آمده بود تا پدرش را که دیوانه ی ورزش بود، تنبیه کند. او می گفت: “ورزش تنها چیزی بود در زندگی من که پدرم به آن اهمیت می داد”. والدین عاقل نقش مربیگری را به شخص مورد اعتماد دیگری می سپارند.والدین بخوانند

ما نمی توانیم با دنیای الکترونیک کودکانمان رقابت کنیم!

ما در بهبوهه ی یک انقلاب تکنولوژیکی زندگی می کنیم که عامل تغییرات مهمی در زندگی خانواده هاست. دکتر تامپسون می گوید: ” والدین مکررا از من می پرسند چگونه می توان استفاده ی کودکان از وسایل اکترونیکی را محدود کرد.

با این وجود همه ی ما زمان یکسانی را مقابل نمایشگر ها می گذرانیم و کودکان از کارهای ما تقلید می کنند نه حرف های ما. در پنج سال گذشته، تنها جایی که دیدم کودکان گوشی به دست نبودند فیلم sleepaway camp  بوده است و بچه ها در آن فیلم موفق شدند! درس ساده ی زندگی این است که کودکان باید بیاموزند، و خانه های پر از ابزار الکترونیکی کار والدین را سخت کرده است”.

والدین بخوانند:ما نمی توانیم صد در صد از فرزندانمان محافظت کنیم، اما با تلاش به این کار می توانیم آنها را دیوانه کنیم!

ما بعضا با تماشای اخبار نگران اتفاقاتی می شویم که ممکن برای فرزندانمان بیفتد. مادر سه بچه ی 7، 8 و 11 ساله که تنها سه بلوک  آنطرف تر از مدرسه زندگی می کنند می گوید: ” می دانم باید به فرزندانم اجازه دهم پیاده تا مدرسه بروند اما نمی توانم”. او باور دارد که با این کار بچه هایش را از یک تجربه ی مهم محروم می کند اما این کاریست که بیشتر والدین در آمریکا انجام می دهند.

چهل سال پیش، چهل و یک درصد دانش آموزان پیاده به مدرسه می رفتند اما اکنون تنها سیزده درصد این کار را می کنند. همچنین بچه ها ده تا دوازده ساعت از ساعات بازی هفتگی  خود را از دست داده اند.

بسیاری از بچه ها اجازه ندارند در پارک یا جنگل قدم برنند و یا حتی در حیاط خانه هایشان بازی کنند، در عوض در خانه در کنار والدینشان می مانند و به تماشای تلوزین یا بازی با کامپیوتر می پردازند. والدین تلاش می کنند تا مسئولیت تربیت فرزندان را به بهترین شکل انجام دهند اما تمرکز دائم آنها بر مواظبت از بچه ها  آن ها را مضطرب کرده و مانع از استقلال یافتن بچه هاست. 

والدین بخوانند:ما نمی توانیم بچه ها را مستقل کنیم!

دکتر تامپسون می گوید: ” یک مربی شنای دبیرستان به من گفت یک دانش آموز پایه ی دهم بدون عینک شنا به تمرین آمد و گفت، ” حتما مادرم آنها را داخل کیف نگذاشته.” وقتی نوجوانان 15 ساله فراموش کنند به خاطر بی نظمی است یا اینکه مادرشان کارهایشان را یادآوری می کند؟

همه ی بچه ها می بایست مستقل بودن را تمرین کنند و همه ی پدر و مادرها باید اجازه ی اینکار را به آنها بدهند. استقلال مثل پرش بلند است باید تند بدوی و بعد بپری. بعضی مواقع موفق نمی شوی، دوباره بر می گردی می دوی و چوب را حایل می کنی و می پری . به عنوان یک والد، وقتی بچه شما می خواهد بپرد تکان می خورید اما نمی توانید به جای او بپرید.

در نهایت آنها لحظات ناب بسیاری را تجربه می کنند که شاید شما در آن لحظات در کنارشان نباشید  اما اگر باور دارید وظیفه ی شما و آماده کردن آنها برای جداشدن از شما در آینده است، باید آنها را رها کنید و از دور مراقبشان باشید.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *